تجربه های اضطراب در نی نی سایت: 18 نکته خاص
اضطراب، مهمانی ناخواندهای که گاه و بیگاه سرزده به زندگیمان میآید. در این میان، نی نی سایت به عنوان یک فضای صمیمی و زنانه، بستری برای به اشتراک گذاشتن تجربهها و دغدغهها در مورد این مسئله فراهم کرده است.
در این پست، به خلاصه 18 مورد از تجربیات کاربران نی نی سایت در مورد اضطراب میپردازیم. این موارد، از علائم و نشانهها گرفته تا راههای مقابله و درمان را شامل میشوند:
- ✔تپش قلب شدید و بیدلیل
- ✔احساس خفگی و کمبود هوا
- ✔دست و پاهای سرد و عرق کرده
- ✔بیقراری و آشفتگی ذهنی
- ✔فکر و خیالهای منفی و تکراری
- ✔مشکل در تمرکز و حافظه
- ✔اختلالات خواب (بیخوابی یا خواب زیاد)
- ✔تغییرات اشتها (کم اشتهایی یا پرخوری عصبی)
- ✔تحریکپذیری و زودرنجی
- ✔احساس ترس و وحشت بیدلیل
- ✔اجتناب از موقعیتهای اجتماعی
- ✔نگرانی مداوم در مورد سلامتی خود و خانواده
- ✔احساس خستگی و بیحوصلگی
- ✔دردهای عضلانی و سردرد
- ✔مشکلات گوارشی (دل درد، اسهال، یبوست)
- ✔خشکی دهان و گلو
- ✔احساس سرگیجه و سبکی سر
- ✔وسواسهای فکری و عملی

این تجربیات نشان میدهند که اضطراب میتواند به شکلهای مختلف خود را نشان دهد و بر جنبههای گوناگون زندگی فرد تاثیر بگذارد.
مهم است که علائم اضطراب را جدی بگیریم و در صورت نیاز، از متخصصان کمک بگیریم.
به اشتراک گذاشتن تجربهها و حمایت از یکدیگر، میتواند در مسیر غلبه بر اضطراب بسیار موثر باشد.
اضطراب از نگاه مادران نی نی سایت: 18 تجربه
تجربه شماره 1: تپش قلب و نفس تنگی
بیشتر اوقات حس می کنم قلبم داره از جاش در میاد و نمی تونم درست نفس بکشم. انگار یه وزنه سنگین رو سینهمه. بعد از زایمان خیلی بدتر شده. شبا که بچه بیدار میشه، استرس می گیرم که نکنه نتونم آرومش کنم. یه بار رفتم دکتر گفت از اعصابه و بهم قرص آرامبخش داد ولی من می ترسم بخورم. به نظرتون چیکار کنم؟ کسی تجربه مشابه داره؟ورزش می تونه کمکم کنه؟یوگا چطور؟خیلی نگران سلامتی خودمم.
تجربه شماره 2: نگرانی دائمی برای فرزند
همیشه نگرانم یه اتفاقی برای بچم بیفته. حتی وقتی خوابه هم چک می کنم نفس می کشه یا نه. می ترسم مریض بشه، می ترسم بیفته، می ترسم با غریبه ها حرف بزنه. این نگرانی ها داره زندگیم رو مختل می کنه. نمی تونم از هیچ چیز لذت ببرم. به مشاور مراجعه کردم ولی هنوز خیلی بهتر نشدم. کسی راه حلی داره؟آیا این طبیعیه که اینقدر نگران باشم؟دارم دیوونه میشم.
تجربه شماره 3: کمال گرایی و وسواس
همه چیز باید بی نقص باشه. خونه باید همیشه تمیز باشه، غذا باید سالم باشه، بچم باید همیشه بهترین باشه. اگه یه ذره کم و کاستی ببینم، اعصابم بهم میریزه. این کمال گرایی داره منو از پا در میاره. هیچ وقت از خودم راضی نیستم. وسواس فکری هم دارم. مدام یه چیزهایی رو چک می کنم. مثلا چند بار در رو چک می کنم که قفل باشه. یا بارها دست هامو می شورم. خیلی خسته شدم.
تجربه شماره 4: مشکلات خواب
شبا نمی تونم بخوابم. ذهنم پر از فکر و خیاله. وقتی هم که می خوابم، خواب های آشفته می بینم. صبح ها با خستگی از خواب بیدار میشم و انرژی برای هیچ کاری ندارم. کم خوابی خیلی روی اعصابم تاثیر گذاشته. سعی می کنم قبل از خواب چای بابونه بخورم ولی خیلی تاثیر نداره. کسی راه حل قطعی برای بی خوابی داره؟خیلی کلافه ام.
تجربه شماره 5: زودرنجی و عصبانیت
خیلی زود عصبانی میشم و سر چیزهای کوچیک داد و بیداد می کنم. احساس می کنم کنترل خودمو از دست دادم. از دست خودم خیلی عصبانیم. چطور می تونم خشمم رو کنترل کنم؟راهکاری هست؟
تجربه شماره 6: احساس تنهایی و انزوا
احساس می کنم هیچ کس منو درک نمی کنه. از جمع های شلوغ دوری می کنم و ترجیح میدم تنها باشم. با دوستام خیلی کم در ارتباطم. احساس می کنم خیلی تنهام. دلم برای روزهای قبل از بچه دار شدن تنگ شده. چطور می تونم از این تنهایی بیرون بیام؟دوست ندارم اینطوری باشم.
تجربه شماره 7: ترس از قضاوت دیگران
همیشه نگرانم که دیگران درباره من چی فکر می کنن. می ترسم کار اشتباهی انجام بدم و مورد انتقاد قرار بگیرم. این ترس باعث میشه نتونم آزادانه زندگی کنم. اعتماد به نفسم خیلی پایینه. چطور می تونم این ترس رو از بین ببرم؟اهمیت ندادن به حرف مردم سخته. راهی هست؟
تجربه شماره 8: بی انگیزگی و افسردگی
هیچ انگیزه ای برای انجام هیچ کاری ندارم. احساس می کنم زندگی برام بی معنی شده. دیگه از هیچ چیز لذت نمی برم. خیلی خسته و بی حوصله ام. به نظرتون افسردگی گرفتم؟باید به دکتر مراجعه کنم؟دارم از بین میرم.
تجربه شماره 9: سردرد و گردن درد
مدام سردرد و گردن درد دارم. فکر می کنم از استرس باشه. مسکن هم خیلی تاثیر نداره. فیزیوتراپی می تونه کمک کنه؟کسی تجربه مشابه داره؟چطور می تونم از این دردها خلاص بشم؟خسته شدم از بس قرص خوردم.
تجربه شماره 10: مشکلات گوارشی
وقتی استرس می گیرم، دل پیچه می گیرم و حالم بد میشه. مشکلات گوارشی خیلی روی زندگیم تاثیر گذاشته. رژیم غذایی خاصی می تونه کمکم کنه؟کسی تجربه ای در این زمینه داره؟داروهای گیاهی موثر هستن؟لطفا راهنماییم کنید. واقعا اذیتم.
تجربه شماره 11: فراموشی و عدم تمرکز
حافظه ام خیلی ضعیف شده و خیلی چیزها رو فراموش می کنم. نمی تونم روی هیچ کاری تمرکز کنم. این مشکلات روی کارم هم تاثیر گذاشته. ورزش های فکری می تونه کمکم کنه؟کسی راه حلی داره؟نگرانم که آلزایمر بگیرم. خیلی بد شده.
تجربه شماره 12: عدم توانایی در نه گفتن
نمی تونم به درخواست های دیگران نه بگم. حتی اگه توانایی انجام کاری رو نداشته باشم، باز هم قبول می کنم. این باعث میشه خیلی تحت فشار باشم. چطور می تونم یاد بگیرم که نه بگم؟مهارت نه گفتن رو بلد نیستم. کمک می کنید؟خیلی اذیت میشم.
تجربه شماره 13: ترس از رانندگی
از رانندگی می ترسم. استرس می گیرم و دست و پام می لرزه. این باعث شده خیلی محدود بشم و نتونم به جاهایی که می خوام برم. کلاس های رانندگی مجدد می تونه کمکم کنه؟آیا کسی با این مشکل مواجه بوده؟لطفا راهنماییم کنید. خیلی ناراحتم. واقعا عذاب آوره.
تجربه شماره 14: وابستگی شدید به فضای مجازی
خیلی زیاد وقتم رو توی فضای مجازی می گذرونم. احساس می کنم بهش معتاد شدم. این باعث شده از زندگی واقعی دور بشم. چطور می تونم این وابستگی رو کم کنم؟به نظرتون گوشیم رو کنار بذارم؟راهکار دیگه ای هست؟لطفا کمکم کنید.
تجربه شماره 15: مقایسه خود با دیگران
مدام خودم رو با دیگران مقایسه می کنم. وقتی می بینم که اونا زندگی بهتری دارن، حسودی می کنم و احساس نارضایتی می کنم. چطور می تونم این عادت رو ترک کنم؟مقایسه کردن خیلی آزاردهنده است. آیا راه حلی وجود دارد؟چطور می تونم از این احساس رها بشم؟کمک کنید لطفا.
تجربه شماره 16: مشکلات مالی
نگرانی های مالی خیلی استرس زاست. قسط و بدهی ها امانم رو بریده. حس می کنم هیچوقت نمی تونم از نظر مالی به ثبات برسم. کسی تجربه مشابه داره؟ چطور می تونم این استرس رو کم کنم؟چطور میشه پس انداز کرد؟واقعا سخته.
تجربه شماره 17: مشکلات با همسر
بحث و دعوا با همسرم خیلی زیاد شده. این مشکلات روی اعصابم تاثیر گذاشته و همش استرس دارم. به نظرتون مشاوره رفتن می تونه کمک کنه؟کسی تجربه ای در این زمینه داره؟چطور می تونم رابطه ام رو با همسرم بهبود بدم؟دیگه نمی تونم تحمل کنم. خیلی کلافه ام.
تجربه شماره 18: احساس گناه بابت کم گذاشتن برای فرزند
تجربههای نی نی سایتیها در مورد اضطراب: 18 نکته کلیدی
همیشه حس می کنم برای بچم کم گذاشتم. وقت کافی رو باهاش نمی گذرونم و به اندازه کافی بهش توجه نمی کنم. این احساس گناه خیلی آزارم میده. به نظرتون من مادر بدی هستم؟چطور می تونم این احساس گناه رو از بین ببرم؟خیلی نگرانم. دلم میخواد مادر بهتری باشم.
1. پذیرش و آگاهی از وجود اضطراب
خیلی از کاربرا تاکید داشتن که اولین قدم برای مقابله با اضطراب، قبول کردن اینه که دچارش هستید. انکار کردن فقط اوضاع رو بدتر میکنه. آگاهی از اینکه چه موقعیتهایی باعث تحریک اضطراب میشن هم خیلی مهمه. با شناخت محرکها میشه بهتر برای مقابله آماده شد. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی فهمیدم اضطراب دارم و اسمش رو شناختم، انگار یه بار از دوشم برداشته شد. “پذیرش به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه شروع یک فرآیند برای بهتر شدن است. خیلی از خانمها در نی نی سایت از نداشتن اطلاعات کافی درباره اضطراب گله داشتن. آگاهی به شما قدرت میده تا کنترل رو به دست بگیرید. نوشتن افکار و احساسات در یک دفترچه، به شناخت الگوهای اضطرابی کمک میکنه.
2. مراجعه به روانشناس یا روانپزشک
اکثر کاربران نی نی سایت که تجربهی مثبتی داشتن، توصیه اکید به مراجعه به متخصص داشتن. خیلیها از تاثیر داروهای ضد اضطراب با تجویز پزشک صحبت کرده بودن. درمانهای شناختی رفتاری (CBT) هم از جمله روشهایی بود که خیلیها ازش تعریف کرده بودن. یکی از کاربرا گفته بود: “حیفه که با اضطراب زندگی کنید، وقتی میشه با کمک یه متخصص زندگی بهتری داشته باشید. “متاسفانه برخی از کاربران از انگ اجتماعی نسبت به مراجعه به روانشناس ابراز ناراحتی کرده بودن. مهمترین نکته اینه که خجالت نکشید و برای سلامتی روانتون اقدام کنید. پیدا کردن یک متخصص خوب که باهاش احساس راحتی کنید، خیلی مهمه.
3. تکنیکهای تنفس عمیق و مدیتیشن
تکنیکهای تنفس عمیق، مثل تنفس دیافراگمی، از جمله روشهای ساده و موثر برای کاهش اضطراب هستن. خیلی از کاربرا گفته بودن که مدیتیشن و ذهن آگاهی (mindfulness) بهشون کمک کرده تا آرومتر بشن. اپلیکیشنهای مدیتیشن هم میتونن ابزار مفیدی باشن. یکی از کاربرا گفته بود: “وقتی احساس اضطراب میکنم، چند دقیقه تنفس عمیق انجام میدم و خیلی آرومتر میشم. “تمرین مداوم این تکنیکها، اثربخشی اونها رو بیشتر میکنه. حتی چند دقیقه مدیتیشن در روز میتونه تاثیر قابل توجهی داشته باشه. سعی کنید یه جای ساکت و آروم برای انجام این تمرینها پیدا کنید.
4. ورزش و فعالیت بدنی منظم
ورزش، به ویژه ورزشهای هوازی، تاثیر زیادی در کاهش اضطراب داره. خیلی از کاربرا گفته بودن که پیادهروی، دویدن، یوگا یا شنا بهشون کمک کرده تا احساس بهتری داشته باشن. ورزش باعث ترشح اندورفین میشه که به طور طبیعی باعث کاهش استرس و اضطراب میشه. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی ورزش میکنم، انگار همه نگرانیهام از بین میرن. “لازم نیست ورزشهای خیلی سنگین انجام بدید، حتی یک پیادهروی کوتاه هم میتونه کمککننده باشه. سعی کنید ورزشی رو انتخاب کنید که ازش لذت ببرید و به طور منظم انجامش بدید. ورزش علاوه بر کاهش اضطراب، به بهبود سلامت جسمی هم کمک میکنه.
5. تغذیه سالم و پرهیز از مواد محرک
تغذیه نامناسب میتونه باعث افزایش اضطراب بشه. مصرف زیاد قند، کافئین و غذاهای فرآوری شده میتونه اوضاع رو بدتر کنه. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که مصرف میوهها، سبزیجات، غلات کامل و پروتئینهای سالم رو افزایش بدید. مصرف آب کافی هم خیلی مهمه. یکی از کاربرا گفته بود: “وقتی رژیم غذاییم رو اصلاح کردم، اضطرابم خیلی کمتر شد. “پرهیز از مصرف الکل و دخانیات هم ضروریه. کمبود برخی ویتامینها و مواد معدنی هم میتونه باعث افزایش اضطراب بشه، بهتره با پزشک مشورت کنید. تغذیه سالم نه تنها به سلامت روان، بلکه به سلامت جسم هم کمک میکنه.
6. خواب کافی و منظم
کمبود خواب یکی از عوامل اصلی افزایش اضطرابه. سعی کنید هر شب 7 تا 8 ساعت بخوابید. ایجاد یک روال منظم برای خوابیدن و بیدار شدن، به بهبود کیفیت خواب کمک میکنه. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که قبل از خواب از مصرف وسایل الکترونیکی خودداری کنید. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی خواب کافی داشته باشم، خیلی بهتر میتونم با اضطرابم مقابله کنم. “اتاق خوابتون رو تاریک، ساکت و خنک نگه دارید. اگر مشکل خواب دارید، با پزشک مشورت کنید. خواب کافی به بازسازی جسم و روان کمک میکنه.
7. مدیریت زمان و تعیین اولویتها
احساس کمبود وقت و فشار زیاد، یکی از عوامل رایج ایجاد اضطرابه. سعی کنید کارهاتون رو برنامهریزی کنید و اولویتبندی کنید. یاد بگیرید که به بعضی از کارها “نه” بگید و از انجام کارهایی که ضروری نیستن خودداری کنید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که از تکنیکهای مدیریت زمان، مثل تکنیک پومودورو، استفاده کنید. یکی از کاربرا گفته بود: “وقتی کارهام رو برنامهریزی میکنم، احساس میکنم کنترل بیشتری روی زندگیم دارم. “سعی کنید بین کار و زندگی شخصی تعادل برقرار کنید. تعیین اهداف واقعبینانه و قابل دسترس، از ایجاد فشار روانی جلوگیری میکنه. بهرهگیری از یک دفترچه یادداشت یا اپلیکیشن برنامهریزی، میتونه به مدیریت زمان کمک کنه.
8. دوری از موقعیتهای استرسزا
تا حد امکان از قرار گرفتن در موقعیتهایی که باعث افزایش اضطراب میشن، خودداری کنید. البته منظور این نیست که از همه چیز فرار کنید، بلکه باید سعی کنید موقعیتهای استرسزا رو مدیریت کنید یا ازشون دوری کنید. خیلی از کاربرا گفته بودن که با شناخت محرکهای اضطراب، تونستن ازشون دوری کنن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی میدونم یه مهمونی باعث اضطرابم میشه، ترجیح میدم نرم. “گاهی اوقات لازم است که مرزهایی برای خودتون تعیین کنید و از خواستههای دیگران در برابر خواستههای خودتون محافظت کنید. اگر مجبورید در یک موقعیت استرسزا قرار بگیرید، از قبل برای مقابله باهاش برنامهریزی کنید.
9. صحبت کردن با یک دوست یا عضو خانواده
گاهی اوقات فقط صحبت کردن با یک دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده میتونه خیلی کمککننده باشه. آنها میتونن به حرفهاتون گوش بدن، بهتون همدلی کنن و ازتون حمایت کنن. خیلی از کاربرا گفته بودن که صحبت کردن با دیگران باعث شده احساس تنهایی کمتری داشته باشن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی با مادرم صحبت میکنم، انگار یه بار از دوشم برداشته میشه. “انتخاب فرد مناسب برای صحبت کردن خیلی مهمه، کسی که بهتون گوش بده و قضاوتتون نکنه. اگر احساس میکنید نمیتونید با کسی صحبت کنید، به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید.
10. یادگیری مهارتهای حل مسئله
خیلی از اوقات اضطراب ناشی از ناتوانی در حل مشکلاته. یادگیری مهارتهای حل مسئله میتونه به شما کمک کنه تا احساس کنترل بیشتری روی شرایط داشته باشید. سعی کنید مشکلاتتون رو به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و برای هر بخش راه حلی پیدا کنید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که از تکنیکهای طوفان فکری (brainstorming) برای پیدا کردن راه حلهای جدید استفاده کنید. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی میتونم مشکلم رو حل کنم، احساس خیلی بهتری دارم. “اگر نمیتونید به تنهایی مشکلی رو حل کنید، از دیگران کمک بگیرید. مهارتهای حل مسئله به شما کمک میکنه تا با چالشهای زندگی بهتر مقابله کنید.
11. تمرین قدردانی
تمرین قدردانی باعث میشه که بیشتر روی چیزهای مثبت زندگی تمرکز کنید و کمتر به چیزهای منفی فکر کنید. هر روز چند دقیقه وقت بذارید و به چیزهایی که به خاطرشون سپاسگزار هستید فکر کنید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که یک دفترچه قدردانی داشته باشید و هر روز چیزهایی که به خاطرشون سپاسگزار هستید رو در اون بنویسید. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی قدردان چیزهای کوچیک زندگیم هستم، احساس خیلی بهتری دارم. “قدردانی به شما کمک میکنه تا دیدگاه مثبتتری نسبت به زندگی داشته باشید. حتی در سختترین شرایط هم چیزهایی برای قدردانی وجود داره. تمرین قدردانی باعث افزایش شادی و رضایت از زندگی میشه.
12. انجام فعالیتهای لذتبخش
انجام فعالیتهایی که ازشون لذت میبرید، میتونه به کاهش استرس و اضطراب کمک کنه. زمانی رو برای انجام کارهایی که بهشون علاقه دارید اختصاص بدید، مثل خواندن کتاب، گوش دادن به موسیقی، نقاشی کردن یا باغبانی. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که به سرگرمیهای قدیمیشون برگردن و دوباره ازشون لذت ببرن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی نقاشی میکنم، همه نگرانیهام رو فراموش میکنم. “انجام فعالیتهای لذتبخش به شما کمک میکنه تا از استرسهای روزمره دور بشید و انرژی دوباره پیدا کنید. لازم نیست فعالیتهای خیلی پیچیده یا پرهزینه انجام بدید، حتی یک پیادهروی کوتاه در طبیعت هم میتونه کمککننده باشه.
13. محدود کردن بهرهگیری از شبکههای اجتماعی
مقایسه خود با دیگران در شبکههای اجتماعی میتونه باعث افزایش اضطراب و احساس نارضایتی از زندگی بشه. سعی کنید استفادهتون از شبکههای اجتماعی رو محدود کنید و بیشتر روی زندگی واقعیتون تمرکز کنید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که پیجهایی که باعث ایجاد احساس بد در اونها میشن رو آنفالو کنن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی استفادهام از اینستاگرام رو کم کردم، احساس خیلی بهتری داشتم. “به جای مقایسه خودتون با دیگران، روی پیشرفت خودتون تمرکز کنید. شبکههای اجتماعی میتونن ابزار مفیدی باشن، اما نباید اجازه بدید که زندگیتون رو کنترل کنن.
14. حضور در طبیعت
گذراندن وقت در طبیعت تاثیر زیادی در کاهش استرس و اضطراب داره. سعی کنید هر روز زمانی رو برای قدم زدن در پارک یا جنگل اختصاص بدید. تماشای مناظر طبیعی، شنیدن صدای پرندگان و تنفس هوای تازه میتونه به آرامش شما کمک کنه. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که به کوهنوردی یا پیکنیک در طبیعت برن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی در طبیعت هستم، احساس میکنم دوباره به خودم وصل شدم. “حتی اگر امکان رفتن به طبیعت رو ندارید، میتونید گیاهان آپارتمانی در خانه نگهداری کنید. تحقیقات نشان دادهاند که تماشای تصاویر طبیعت هم میتونه تاثیر مثبتی روی روان داشته باشه. طبیعت منبع آرامش و انرژی است.
15. انجام کارهای داوطلبانه
کمک به دیگران میتونه به شما احساس رضایت و خوشحالی بده و از تمرکز روی مشکلات خودتون دور بشید. انجام کارهای داوطلبانه میتونه به شما کمک کنه تا احساس مفید بودن و ارتباط با جامعه داشته باشید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که در فعالیتهای خیریه شرکت کنن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی به دیگران کمک میکنم، احساس میکنم زندگیم هدف داره. “حتی کمکهای کوچک هم میتونه تاثیر زیادی داشته باشه. میتونید به سالمندان کمک کنید، به کودکان نیازمند آموزش بدید یا در پاکسازی محیط زیست شرکت کنید. کمک به دیگران به شما کمک میکنه تا دیدگاه وسیعتری نسبت به زندگی داشته باشید.
16. بهرهگیری از دمنوشهای گیاهی
برخی دمنوشهای گیاهی، مانند بابونه، اسطوخودوس و بادرنجبویه، خاصیت آرامبخش دارند و میتونن به کاهش اضطراب کمک کنن. البته قبل از مصرف هرگونه دمنوش گیاهی، با پزشک مشورت کنید، مخصوصا اگر دارو مصرف میکنید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که قبل از خواب یک فنجان دمنوش بابونه بنوشن. یکی از کاربرا نوشته بود: “دمنوش اسطوخودوس به من کمک میکنه تا آرومتر بخوابم. “دمنوشهای گیاهی میتونن به عنوان یک درمان مکمل برای اضطراب مورد استفاده قرار بگیرن. از مصرف بیش از حد دمنوشهای گیاهی خودداری کنید. دمنوشهای گیاهی میتونن به آرامش جسم و روان کمک کنن.
17. نوشتن خاطرات و احساسات
نوشتن خاطرات و احساسات میتونه به شما کمک کنه تا افکار و احساساتتون رو پردازش کنید و الگوهای اضطرابی خودتون رو شناسایی کنید. نیازی نیست که یک نویسنده حرفهای باشید، فقط کافیه هر روز چند دقیقه وقت بذارید و هر چیزی که به ذهنتون میرسه رو بنویسید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که یک دفترچه خاطرات داشته باشن و به طور منظم در اون بنویسن. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی مینویسم، انگار دارم با خودم حرف میزنم. “نوشتن میتونه به شما کمک کنه تا احساساتتون رو کنترل کنید و استرس رو کاهش بدید. میتونید در مورد روزمرگیهاتون، رویاهاتون، ترسهاتون و امیدوارتون بنویسید. نوشتن یک راه عالی برای خودشناسی است.
18. عدم کمال گرایی
تلاش برای رسیدن به کمال میتونه باعث ایجاد استرس و اضطراب زیادی بشه. به خودتون اجازه بدید اشتباه کنید و از اشتباهاتتون درس بگیرید. خیلی از کاربرا توصیه کرده بودن که اهداف واقعبینانهتری برای خودتون تعیین کنید. یکی از کاربرا نوشته بود: “وقتی دست از کمالگرایی برداشتم، احساس خیلی بهتری داشتم. “به جای تمرکز روی نقصهاتون، روی نقاط قوتتون تمرکز کنید. به خودتون مهربان باشید و با خودتون مثل یک دوست رفتار کنید. کمال گرایی یک تله است که مانع از لذت بردن شما از زندگی میشه.







مادر بودن بعضی وقتا مثل رانندگی تو مه هست، همه چیز تار میشه و ترس از اشتباه کردن نمیذره راحت نفس بکشی. منم همون حس خفگی و تپش قلب رو تجربه کردم اما فهمیدم که مادرها هم حق دارن ترس داشته باشن و ایرادی نداره اگه گاهی طاقت ندارن. خوندن این متن بگو چقدر ماها شبیه همیم. یاد گرفتم اول نفس عمیق بکشم بعد به خودم بگم تو تنها نیستی…
یادمه یه روز استرس امتحان داشتمو تپش قلبم شدید شد، با چند نفس عمیق پشت ویترین یه مغازه آروم شدم، حالا هم همیشه این کارو میکنم.
وقتی اضطراب میگیره پاشو میریم پیاده روی توی پارک محلمون، اونجا دیگه همه چیز رو به روهام.
از وقتی هر شب قبل خواب یه صفحه از افکارم رو یادداشت میکنم، صبحا سبک تر از خواب پا میشم.
ترس از رانندگی داشتم تا اینکه با دوستم شریک شدم و آروم آروم یاد گرفتم، الان حتی ماشینو تو شلوغی هم می رونم.
یه مدت هرچی میخوابیدم باز خسته بودم، دکتر گفت کم خوابی داری، حالا ساعت ۱۱ میخوابم و دنیا برام فرق کرده.
دلم میخواست همیشه خونه مثل نمایشگاه تمیز باشه، تا اینکه فهمیدم زندگی کردن مهم تره از نقاشی کردن!
وقتی بچه ام مریض میشه دنیا رو سیاه میبینم، ولی مادربزرگم همیشه میگه بچه ها زود خوب میشن و راست میگه.
تو مهمونی ها همیشه گوشه می نشستم، یه روز یه خانم غریبه اومد کنارم و کلی باهم خندیدیم، از اون روز ترسم ریخت.
یه مدت مدام خودمو با دیگران مقایسه میکردم، تا اینکه فهمیدم اونا فقط بهترین لحظه هاشون رو نشون میدن.
برا کم کردن استرس مالی یه قلک خریدم، هرچی پول خرد دارم میندازم توش، آخر ماه که می شکنمش کلی پوله.